black flower(p,225)

black flower(p,225)


هشدار داد و جونگ کوک با خوشحالی سرش رو بالا و پایین کرد.

دستش رو دور گردن امگای ناراضی که سعی در فاصله گرفتن داشت حلقه کرد...
و دست دیگه اش رو برای نوازش کردن موهای نقره ای رنگ میتش دراز کرد که چشماش از درد بسته شد.

لعنتی خیلی دستش درد میکرد و تا اینجا هم بیش از حد توانش تحمل کرد بود.

حتما باید یه سر به بیمارستان میزد و یه عکس از دست دردناکش که کمتر از یه ساعت قبل مورد حمله ی تهیونگ قرار گرفته بود می زد.

#بیمارستان

پزشک: یه شکستگی کوچیک داره.

پزشک به عکس رادیولوژی دست جونگ کوکی که صورتش از درد در هم رفته بود نگاه کرد.

پزشک: مشکل خاصی نیست اما تا یه مدت باید گچ گرفته بشه.

با لحن بی تفاوتی اطلاع داد و روی صندلی پشت میزش نشست.

جونگکوک: تا چند روز باید توی گچ بمونه؟

جونگ کوک سوال کرد و لبش رو از درد گاز گرفت.

پزشک: از اونجایی که آلفا هستید نهایتا ده روز کافیه.

پزشک جوابش رو داد و روی برگه ی مستطیلی شکل با دست خط بدش کلمات رو پشت سر هم ردیف کرد.

>>>>>>>>
فرشته ها این هفته سرم خیلی شلوغه فکر نکنم بتونم بین هفته براتون پارت بزارم♡دلم براتون تنگ میشه مراقب خودتون باشین ⚘️🫶🏻💖🎀
دیدگاه ها (۴۸)

black flower(p,226)

black flower(p,227)

black flower(p,224)

black flower(p,223)

black flower(p,257)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط